شاینا گلیشاینا گلی، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 9 روز سن داره

لوبیای کوچولوی زمستونی

دختر دندونی

دندون قشنگت مبارک دخملی هورااااااااااااااااااااااااا قشنگم دیروز یه چیز کوچولوی سفید تو دهن خوشگلت دیدم  . امروز وقتی داشتی آب می خوردی صدای تق تق میومد فسقلی شیطون دندونت و می زدی لب لیوان . قربون صدای قشنگش ..... عزیزمممممممممممممم .
24 تير 1392

پنج ماهگیت گل گلی مبارک

گل نازم امروز وارد شش ماهگی شدی باورم نمیشه ماشالله انقدر خانم شدی . دیگه فرنی خور حرفه ای شدی شمکوی مامان . نوش جونت نازنازک خانم . امروز یه کار با مزه ای کردی صبح تافی رو بردم بیرون پیاده روی وقتی برگشتم دیدم بیدار شدی بغل مامان جونت بودی بغلت کردم دستات و دراز کردی برای مامان جون هی نق میزدی که بری بغلش بعد که رفتی بهت میگم بیا بغل مامان پشتتو بهم میکنی آخه این چه وضعیه طلای مامان!!!!!!!!!!!!!! . کلی هم با ما حرف میزنی مثلا میگی گییییی گییییی  . یییییییی ....... وقتی قلت میزنی رو شکم نق میزنی دلت میخواد حرکت کنی ولی نمیشه هی باسنتو بلند میکنی ولی نمیشه عزیزممممممممم . دورت بگردم . همه چی رو میخوای با اون دستای کوچولوی نرمت بگ...
7 تير 1392

بدون عنوان

باورم نميشه ١٤٤ روزه گل خانومي اومدي وقتي ياد روزاي اول كه دنيا اومدي مي افتم مي بينم كه حسابي خانوم شدي امروز براي أولين بار غذا خوردي أونم چي ؟ سوپ قارچ توي رستوران هههههههه . آخه امروز كلي ددر رفتي با زندايي كژال و روژان اول رفتيم بهزيستي بعد رفتيم رستوران چقدرم دوست داشتي نوش جونت تپلكم . چند روزه خيلي ماشالله شيطون شدي ديروز با مامان جون رفتيم سه تايي پارك تنيس قدم بزنيم تو ماشين بغل مامان جون انقدر شيطوني كردي اصلا يه جا نمي موني هههههههه. وقتي مامان رانندگي ميكنه خيلي با دقت به دستام نكته ميكني إنكار ميخواي ياد بگيري جوجممممممممم . دستتو دراز ميكني همه چي رو ميخواي . عاشقتم جوجممممممممم .  
1 تير 1392
1